تـــــــــرنج

تـــــــو رنج ==> همانا آدمی را در رنج و سختی آفریده ایم،بلد4

تـــــــــرنج

تـــــــو رنج ==> همانا آدمی را در رنج و سختی آفریده ایم،بلد4

به قول آن بلندبالا مــرد عـلی‌وار زیسته دوران ما:
"هــمه چیز اوست، ما هـمه هیچیم"

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

به نام حضرت دوست

خیلی اوقات خیلی از ماها خیلی چیزها به ذهن ناقصمون میرسه که ترجیح میدیم این خیلی‌ها رو به خیل حرف‌های مانده در دل گسیل و انبار کنیم!
و اما علت؟!

شاید بزرگ‌ترین و مهم‌ترین دلیلش این باشه که گوشی برای شنیدن نیست...
و اگر گوشی هست؛ سنگی برای صبوری نیست...
و اگر سنگ صبوری هست؛ مرحمی برای زخم‌ها ندارد!

وای بر آن روزی که گوش شنوای سنگِ صبورِ مرحم زخم‌هایتان خود به شما زخم بزند!

۰ نظر ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۰۱:۱۶
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

نمیدونم دیگه چیکار باید کرد؟
مگه خودتون نگفتید «ان الله اشتری من المومنین بانفسهم و اموالهم» ؟

مگه خودتون نگفتید «و لا أجد لشیء من عملی القبیح بالحسن مبدلا غیرک»

پس چرا نمیخرید؟!
تا کی باید انتظار بکشیم؟
من که خودم گفتم به فردای خودم مطمئن نیستم!
خودتون هم گفتید : «و ما ابرئ نفسی، ان النفس لاماره بالسوء...»

پس کو رحم و مروتتون؟!
کو ادامه حرفتون : «...الا ما رحم ربّی، إنّ ربی غفور رحیم»

چیه؟! نکنه انتظار دارید برم دم خونه دیگه ای گدایی؟! برم بنده کسی دیگه بشم؟!
کجا رو دارم برم؟!
هرجا برم که دوباره برمیگردم همینجا که آخه!!!

خودتون گفتید: «و لا یکمن الفرار من حکومتک»

خسته شدم! دیگه به معنای واقعی کلمه بریدم!

«لأیِّ الامور الیک اشکوا؟! و لما منها أضجُّ و أبکی؟! لألیم العذاب و شده؟ ام لطول البلاء و مدته؟!...»

هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته ای زعنایت رها مکن

۱ نظر ۰۱ آذر ۹۶ ، ۰۱:۱۹
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

رفتیم چلوکبابی دم دانشگاه! الحق کباباش خوبه...

کوله داشتیم.

بعد شام که داشتیم میرفتیم سمت ماشین، گفت: "نمیدونم چرا حس میکنم بار کیفم خیلی سنگین‌تر شده..."

گفتم: وقتی اکثرا غذای ساده بخوری و برا اسلام زحمت بکشی، یه بار که چلوکباب اعیونی بخوری، بار روی دوشت سنگین‌تر میشه، باید به اندازه چلوکباب به اسلام خدمت کنی...

۰ نظر ۲۱ آبان ۹۶ ، ۰۱:۱۹
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

-گاهی اوقات میخواهی پرواز کنی، پر بکشی و با قدرت و سرعت جلو بروی

اما دربغ از آنکه پایت قل و زنجیر شده!

قفل و زنجیرش بزرگ است و از تو کاری برنمی آید...

کلید هم گم و گور شده!

چکار میکنی؟!

+ میرم پیِ کلیدساز!

-کوله اربعینتو بستی؟


+ تا یار که را خواهد و ...

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۶ ، ۲۱:۵۵
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

گاهی با خودم فکر میکنم اینقدر که مولایمان بر سر ما غیور است، ما بر سر نگه داشتنش غیور نیستیم!

میخواد فقط برا خودش باشی!

نچسب به این و اون!

دل نبند!

میخوادت! برا خود خود خودش!

پ.ن: بریدن سخته! تا وقتی لذت کنار مولا بودن رو تجربه نکنی، چشیدن این سختی گوارای وجودت!

پ.ن2: بقدر الکَدِّ تُکتَسَبُ المعالی!

پ.ن3: تو یه قدم بردار...هه! نه بابا! نمیخواد قدم هم برداری!!! قدم برنداشته هزار بار میاد و اومده سمتت! تو کوری و نمیبینی...

۱ نظر ۱۲ مهر ۹۶ ، ۰۳:۱۶
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

مانده‌ام خیره در آیینه سرشار از هیچ

آنچنان رفته‌ام از دست که ناگفتنی‌ست

#قربان_ولیئی

یا رادّ ما قد فات... 

#دعای_جوشن_کبیر

التائب من الذنب کمن لا ذنب له

#مولا_علی_ع

ذنب= هر اشتباه را گویند! لزوما بمعنی گناه نیست

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۲۰
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

دوستی‌های یه طرفه تهش جدایی‌عه

کاش هیچ‌وقت حس نکنی رابطتت با بهترین دوستت اینطوری شده

#حضرت دوست

۱ نظر ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۳
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

هر وقت دیدی خیلی بهت فشار اومده و دیگه کم آوردی

استغاثه کن به حضرت زهرا! اگه اینم جواب نده ینی دیگه نمیخوانت! و وای از اون روز!!!

پ.ن: نمیدونم! نمیدونم تهش چی میشه... ولی خدا عاقبت به خیرت کنه!!!

۱ نظر ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۴
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

اینکه یه آدم بخاطر کسی که دوسش داره، میتونه زمین تا آسمون عوض بشه؛ نمیدونم خوبه یا بد!
کاش خوب باشه...
کاش خوب باشی...
کاش خوب باشم...
کاش خوب بشیم...



پ.ن: بعد از مدت ها ورود به عرضه بلاگ، یکم همت میخواد!
حرف های زیاد و پراکنده رو جمع و جور زدن، کار سختیه

۲ نظر ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۹:۲۸
تفنگ سرپر

به نام حضرت دوست

اولین سفر کربلا.

با یکی از دوستان مداح بودم. از من بزرگ‌تر بود.

به کربلا که رسیدیم خسته بودیم 

به هر زحمتی بود مهیا شدیم و راهی شدیم...

اولین نگاه به گنبد عباس و حسین به کنار، وقتی به حرم ابوفاضل ع وارد شدیم،  اتفاقی افتاد که هر وقت یادم می‌آید، بی‌اختیار باران چشمانم شروع می‌شود...

وارد حرم که شدیم، قبل از خواندن زیارت و روضه، سیدِ مداح کاروان ما، طلب آب کرد.

۱ نظر ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۸
تفنگ سرپر