آغاز میکنم سخنم را به یاحسین
سال 94 سال پربرکتی بوده تابحال، همین احساس تغییر + که دارم نشانه است
م.ن:یکی از علت های کمتر بهروز میشه اینجا اینه که، یه گوشی هوشمند قلمدار غالب شور نوشتن منو تامین میکنه از بعد عید... اونجا مینویسم و متاسفانه حس انتقال به اینجا رو ندارم...
متناصلی:
قلب! و اما چیست قلب؟ دل! و اما چیست دل؟
درگیر صحنه عمل که میشوی گاها(بخوانید غالبا) فراموش میکنی!
گاها دلت میلرزد، میترسی، از نتیجه بیم داری!
از اینکه خداییناکرده اتفاق بدی بیوفتد!
شاید علت آن است که دلت، ایمانی نشده است...
غافل از اینکه سرمنشاء وجود خداست.
هر برگی از درخت میافتد بی اذن و اراده او نیست.
بقول آن بلندوالا مرد علیوار زیسته زمان ما: «همه چیز خداست، ما همه هیچم»
هیچ عملی از اراده خدا جدا نیست.
همه چیز را به تو میسپارم؛ با «دلیآرام»
باشد که مصداق این آیه قرار بگیریم :
"انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم؛ واذا تُلیَت علیهم آیاته، زادتهم ایمانا و علی ربهم «یتوکلون» "