تـــــــــرنج

تـــــــو رنج ==> همانا آدمی را در رنج و سختی آفریده ایم،بلد4

تـــــــــرنج

تـــــــو رنج ==> همانا آدمی را در رنج و سختی آفریده ایم،بلد4

به قول آن بلندبالا مــرد عـلی‌وار زیسته دوران ما:
"هــمه چیز اوست، ما هـمه هیچیم"

دنبال کنندگان ۸ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته» ثبت شده است

به نام حضرت دوست

خیلی اوقات خیلی از ماها خیلی چیزها به ذهن ناقصمون میرسه که ترجیح میدیم این خیلی‌ها رو به خیل حرف‌های مانده در دل گسیل و انبار کنیم!
و اما علت؟!

شاید بزرگ‌ترین و مهم‌ترین دلیلش این باشه که گوشی برای شنیدن نیست...
و اگر گوشی هست؛ سنگی برای صبوری نیست...
و اگر سنگ صبوری هست؛ مرحمی برای زخم‌ها ندارد!

وای بر آن روزی که گوش شنوای سنگِ صبورِ مرحم زخم‌هایتان خود به شما زخم بزند!

۰ نظر ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۰۱:۱۶
علی ابن صادق

به نام حضرت دوست

گاهی با خودم فکر میکنم اینقدر که مولایمان بر سر ما غیور است، ما بر سر نگه داشتنش غیور نیستیم!

میخواد فقط برا خودش باشی!

نچسب به این و اون!

دل نبند!

میخوادت! برا خود خود خودش!

پ.ن: بریدن سخته! تا وقتی لذت کنار مولا بودن رو تجربه نکنی، چشیدن این سختی گوارای وجودت!

پ.ن2: بقدر الکَدِّ تُکتَسَبُ المعالی!

پ.ن3: تو یه قدم بردار...هه! نه بابا! نمیخواد قدم هم برداری!!! قدم برنداشته هزار بار میاد و اومده سمتت! تو کوری و نمیبینی...

۱ نظر ۱۲ مهر ۹۶ ، ۰۳:۱۶
علی ابن صادق

به نام حضرت دوست

این لحظاتی که کم‎‌کم باید بار و بندیل رو ببندم و راهی تهرون(بخونید خراب‌شذه) بشم، سخت ترین لحظات زندگیم رو دارم میگذرونم! #زندگی اینجا رو رها کردن و به #مردگی شهر مردگان متحرک #سکولار برگشتن، درد داره! یه درد عمیق غیرقابل بیان...

این متن رو برای یکی از اردوهای جهادی نوشتم:

از وقتی که به روستا وارد شده ای، مدام این آیه را در ذهنت مرور میکنی! «و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»
و به راستی صاحبان حقیقی دوران ظهور همین مردمان ضعیف نگه داشته شده هستند که به دور از هرگونه تجمل و حب نفس با ایمان کامل به مقدرات و سنت های الهی در حب اهل بیت می سوزند و می سازند. و اما تویی که اسمت را گذاشته ای حزب اللهی و هرجا که می روی تحویلت می گیرند و...، به این مردمان که میرسی با نگاهی کاملا تحقیرآمیز نگاهشان میکنی و طوری رفتار میکنی که... بمااااند... حتی اگر لحظه و کمتر از آنی این فکر به سرت زد که خود را بالاتر از این مردمان بدانی، سریع به خودت نهیبی بزن که «لیس للانسان الا ما سعی!» و سعی، نسبت کار و فعالیت و عملکرد توست به استعدادها و نعمت های خدادادی و شرایط محیطی. با یک حساب سرانگشتی هم معلوم است که میلیون ها سال نوری از این مردمان از خدا دورتر هستی ولی خدایت تو را در بین دیگران عزیز کرده... و این برترین کاری است که تابحال انجام داده ای! جهاد و جنگی علیه خودت! خودی که خودت هم خوب می دانی آنطور که باید و شاید، نبوده است... خودت را بُکُش! خاک‌مال کن و خرج بهترین مردمان روی کره خاکی کن که هرچقدر هم که بگردی، کم پیدا خواهی کرد از این جنس مردمان را در شهرهایی که دود خودپرستی و تباهی و فسادش غباری از جنس سیاهی بر روی مردمانش پاشیده است... و هر روز که آفتاب غروب می‌کند، خسته از کار با گردی از غبار روی صورت‌ها و لباس‌ها یک روز از 10 روز فرصت دمخور شدن با این مردمان از تو گرفته می شود! و تویی که با خود مرور میکنی: "اللهم مولای! کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرت"(دعای کمیل)

۰ نظر ۳۰ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۰
علی ابن صادق

به نام حضرت دوست

بهترین راه جنگیدن، دستور دادن و دستور پذیرفتنه

به خودت، به نفس‌ت، به اعضاء و جوارح و جوانح‌ت دستور بده

و همیشه پذیرای دستورات الهی(و ما یتعلق به)  باش! بدون که هیچ اختیاری از خودت نداری! مومن از خودش اختیاری نداره...(منظورم این نیست که اختیار نداره، منظورم اینه که اختیار نداره :)) ) 

ما همه هیچیم و هیچ نیست جز او

وحده لا اله الا هو

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

۲ نظر ۲۴ دی ۹۵ ، ۰۰:۱۹
علی ابن صادق

به نام حضرت دوست

باید از همه چیز و همه کس و همه جا برید.

باید دل از محبت هرچه غیر از اوست، خالی کرد تا دوست قدم به خانه دل بگذارد.

شکستن دل یعنی بریدن...

ان الله فی قلوب المنکسره

تا وقتی دلت پر شده از لذت و شوق به دنیا و گناه، انتظار چشیدن لحظه ای لذت حضور خدا گزافه است.

الهی! ذُق عَلَیَّ توفیق عبادتک!

علی الاکبر، ممسوس فی ذات الله!!!!

بله!!! ما هنوز اندر خم یک کوچه هم نیستیم حتی!

۳ نظر ۱۶ دی ۹۵ ، ۱۵:۰۳
علی ابن صادق

به نام حضرت دوست

تربیت! و ما ادراک ما التربیت! :))

سعی میکنم من بعد، گاهی متنی در رابطه با یافته های خودم بنویسم! باشد که مورد استفاده قرار بگیرد!

نبط دوم:

۴ نظر ۰۴ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۱
علی ابن صادق

ای بزرگ‌مرد کوچک!

مــــــــــــــــــیرزا!

مردی که در برابر #ظلم و #بی‌عدالتی با دستانی خالی #ملت بی‌مایه‌ی پرمایه را علیه طاغوتیان و #مستکبران شوراندی

چه خوابیده‌ای که مشتی #گرگ در لباس #گوسفند، از درون خانه و بیرون، به جان مردمان #پاک و #نجیب و #خدادوست افتاده‌اند

و مــــــــــــــــــیرزاهای زمانه، یا آروغ روشن‌فکریان گوش فلک را کَر کرده است و دریغ از ذره‌ای عسل، یا آروغ شکم‌بارگی‌شان مانع از شنیدن #آه و #ناله مردم شده، ویا آنقدر #خوی #کاخ‌نشینی پیدا کرده‌اند که بالکل، مردم را یادآور نمی‌شوند


مقبره میرزا کوچک خان جنگلی

رشت


پ.ن: ایشالا زندگی جدید خوبی رو شروع کنم، اگر بدی‌ای دیدید یا خدبی ندیدید یا حقی دارید، حلال کنید... دعا هم بکنید


پ.ن.د(پینوشت دردناک):

یک مکامله عادی با یک دوست:

- ببین صادق، بزار یه سوال بپرسم تا بیای تو باغ، رابطه‌ی ماه رمضون با فقیر فقرا چیه؟

-خب اینه ک بقیه مردم، حال و اوضاع مستضعفین رو درک کنن

-آفرین، حالا سوال بعد، بنظرت مصرف سرانه مردم تو ماه رمضون چی میشه؟ کم میشه؟ فرقی نمیکنه یا زیاد میشه؟

-بنظرم نباید زیاد فرقی بکنه

-د ن د، دقیقا مشکل همینجاس، مصرف سرانه هرسال حدود 2 یا 3 برابر میشه... ینی حال مستضعف درک کردن کیلویی چنده برادر!!!

.

.

. (سانسور میکنم چون ممکنه بیان بگیرن منو) 

۳ نظر ۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۰:۱۰
علی سلیمی بنی

آغاز میکنم سخنم را به یاحسین

سال 94 سال پربرکتی بوده تابحال، همین احساس تغییر + که دارم نشانه است

م.ن:یکی از علت های کمتر به‌روز میشه اینجا اینه که، یه گوشی هوشمند قلم‌دار غالب شور نوشتن منو تامین میکنه از بعد عید... اونجا مینویسم و متاسفانه حس انتقال به اینجا رو ندارم... 

متن‌اصلی:

قلب! و اما چیست قلب؟ دل! و اما چیست دل؟ 

درگیر صحنه عمل که میشوی گاها(بخوانید غالبا) فراموش می‌کنی!

گاها دلت میلرزد، میترسی، از نتیجه بیم داری! 

از اینکه خدایی‌ناکرده اتفاق بدی بیوفتد!

شاید علت آن است که دلت، ایمانی نشده است...

غافل از اینکه سرمنشاء وجود خداست.

هر برگی از درخت می‌افتد بی اذن و اراده او نیست. 

بقول آن بلندوالا مرد علی‌وار زیسته زمان ما: «همه چیز خداست، ما همه هیچم» 

هیچ عملی از اراده خدا جدا نیست.

همه چیز را به تو می‌سپارم؛ با  «دلی‌آرام» 

باشد که مصداق این آیه قرار بگیریم :

"انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم؛ واذا تُلیَت علیهم آیاته، زادتهم ایمانا و علی ربهم  «یتوکلون» "

۱ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۴۳
علی ابن صادق

به نام حضرت دوست

در ادامه پست "خواهی نشوی" یکی دیگه که امروز صبح اومد... البته شعر اصلی واقعا معرکه است! مخصوصا با نوای حاجی...

هوا سرد و است و نمناک است

تمام شهر غمناک است

و باران می‌بارد...

پ.ن: لینک شعر اصلی

۳ نظر ۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۹
علی ابن صادق

دو چیز خیلی سر و صدا میکند:
1. خرده پول
2. خرده معلومات

امان از اون لحظه‌ای که مراجع‌هایت زیاد شوند و این خرده معلومات، خرده خرده، تو را به غرور و تکبّر بندازند! به اینکه ببین چقدر می‌دانی که مراجع داری!

پ.ن: شاید زبان امام خیلی راهگشاست! خیلی ساده مفاهیم پیچیده عالَم فلسفه و عرفان را بیان می‌کند! به قول آن بلندبالا مــرد عـلی‌وار زیسته دوران ما: "هــمه چیز اوست، ما هـمه هیچیم"

۱ نظر ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۱۳
علی ابن صادق